تبليغات

محل قرار گیری کد های بنر

کنسرت کرج و مصاحبه

نويسنده : admin

سلام با عرض پوزش بالاخره مصاحبهکوچه ما رو گذاشتم.خیلی دیر شد! چون دوستم که می خواست تایپ کنه فرصت نکرد و من هم مجبور شدم بردم بدم بیرون(خدمات کامپیوتری) و امروز آماده شد. عکساش هم برتون میزارم . واینکه: حمید عسکری در روزهای ۳۰ و ۳۱ اردیبهشت ماه در کرج کنسرت داره! اخبار دقیقش و تا شب یا فردا میزارم!     حمید عسگری: خواننده ها ا ز بازیگرها محبوب ترن هستند « کما 3» تمام توانایی امروز  من است.  « اگر بیست روز بعد از اولین اختلافمان  همدیگر را می دیدیم  شایدتمام مشکلات و  سوءتفاهم  ها  بر طرف  می شد و  سه سال با هم بد تا  نمی کردیم .»  این  را حمید  عسکری  ، دوست  خوب  من در سال 89 می گوید  و درست  هم می گوید .  امروز  ( 13 اسفند  89 ،  که البته نه برای من نحس  است  و نه برای حمید)  می توانستیم  برای دهمین  بار  مقابل هم بنشینیم  و گفتگوی مطبوعاتی  داشته  باشیم  اما  خودمان  این فرصت  را از یکدیگر گرفتیم ....  بعد  از یک سال رفاقت  و مقداری  نیز همکاری  (!!!) سر انجام اولین گفتگوی ما می گیرد . در طول  گفتگو  حواسم هست  که هم از دو آلبوم  قبلی او (که  می شد  قبلا  بارها  و بار ها  در موردشان  با حمید  مصابحه  کرد )  غافل  نباشیم  و  هم   یادم نرود  که در طول  مصاحبه  امروز  من  یک روزنگار  هستم و همکاری ام  با او در دو قطعه  از « کما 3»  را باید  فرا موش کنم !  رد آخر  مصاحبه  105 دقیقه ای  با حمید  به او  می گویم  : «  هنوز  هم عمر   دشمنی  ما ، سه  چهار  برابر  بیشتر  از طول  رفاقتمان است » !  هردومیخندیدیم!    علی بحرینی      اهمیت  : همانقدر – هیجان : کمتر!  بعد از چند سال  خوانددن  و شنیده شدن ،  امروز  که حدود  50 قطعه  با  صدایت  منتشر شده ، اگر یک ماشین  از کنارت  رد شود و متوجه  بشوی   که طرف  مشغول  گوش دادن  به یکی از آهنگ های  « کما 3»  است ،  چه حسی  پیدا می کنی؟ می خواهم  بدانم این مساله  چقدر  برایت   اهمیت دارد  و اشتیاقت  نسبت  به چهار  سال  قبل  از این  بابت  چقدر  فرق  کرده؟  زمانی که من خوانندگی را شروع کردم ، تعداد کارهای موجود  در بازار خیلی کمتر بود. شاید  یک کار « متوسط»  هم شانس  شنیده شدن پیدا  شدهن  پیدا می کرد   اما الان  آنقدر  حچم  تولید  آثار زیاد شده  که بردن  در رقابت  بیشتر  از همیشه   سخت  است. الان  اگر کاری شنیده بشود  ،  یعنی الزاما  خیلی  خوب  بوده   است. در مورد خودم اگر یکی از آهنگ هایم  را از اتومبیل دیگران بشنوم خوشبختانه  هنوز هم که هنوز است هیجان زده می شوم .روی کلمه « خوشبختانه » خیلی تاکید دارم چون من برای مردم کار می کنم.البته شایدهیجانم نسبت به چند  سال پیش  یک مقدار کمتر شده باشد  اما اهمیت موضوع  برایم همان قدر است که قبلا بود. سطح موسیقی پاپ نسبت  به پنج سال پیش پایین آمده است. در طول دو سه سال اخیر  موسیقی پاپ در زمینه تجهیزات  و تکنولوژی  خیلی پیشرفت کرده . سطح خوانندگی و  خوب خواندن هم انصافا هم بالا رفته و الان فکرمی کنم حدود بیست خواننده طرز اول داریم اما با این  وجود  باید قبول کنیم که مردمخصوصا در اتومبیل ها یشان کمتر موسیقی گوش  می کنند.... متاسفانه همین طور است.  فکر می کنی  در « کم گوش دادن » البوم های موسیقی  توسط  مردم ، چقدر عوامل  غیر موسیقیایی نقش دارند و چقدر  از این  ماجرا  مربوط  می  شود  به تولیدات موسیقی؟  از نظر تیراژ بین آلبوم های اتفاق خاصی  نیفتاده و فکر می کنم« تیراژ کلی » آلبوم  های پاپ بیشتر هم شده باشد .  حالا شاید این تیراژ بین آلبوم های متعددی  که به  بازار می آیند ، تقسیم شده است اما اینکه مردم آلبوم ها را می خرند اما چندان به آنها گوش  نمی دهند ، ثابت می کند که آنها از تولیدات موسیقی   ما  چندان   رضایت  ندارند  و این مساله  کاملا  مربوط می شود به عملکرد اهالی موسیقی.   یکی از اهالی  موسیقی  هم شاید « خود من »  باشم. ما نتوانستیم  به اندازه  کافی  آثاری  که مردم  توقع  دارند  را تولید  کنیم .  من هم  قبول دارم  که مجموعا  سطح  آثار  موسیقی پاپ  نسبت  به پنج  سال پیش پایین آمده است. منظورت  از « سطح »  چیست ؟کیفیت استودیو و  quailhty را  که نمی گویی. در موسیقی  ما qualhty آنقدر ها برای  اینکه مردم  کاری  را گوش  کنند یا گوش  نکنند مهم نیست .  منظورم  از  سطح زیبایی کار هاست . برای  حرفم  هم دلیل  دارم. پنج سال پیش  تعداد  خواننده هایی  که در جه a  داشتند  ، کمتر  بود  و هر کدام  از آنها  برای حفظ  جایگاه خودشان  حاشیه  امنیت بیشتری داشتند . در ان زمان  خواننده ها  « خودشان»  بودند  اما  الان  رقابت  خیلی  سنگین  شده  و به همین دلیل  خیلی  از بچه ها  برای آن که بالا بمانند  ، به دنبال   hit  شدن  هستند   تا   از رقبا جلو بزنند . متاسفانه  هر کسی  برای hit  شدن  به دنبال یک  را و روش   متفاوت  می رود . در  صورتی  که  hit  شدن   فقط یک راه دارد  و آن  هم  خوب  کار کردن است . هر خواننده ای  که در تولید  آلبومش  « خودش»  باشد،  کار دلنشین  تری  را تولید  خواهد  کرد اما وقتی  شما  بخواهی  با ابزارهای  مختلف  برنده  این رقابت بشوی ، عملا  حسی  وارد کارت  می شود که  اصلا  دلنشین   نیست . رقابتی  که چند سال  به وجود  آمد  در کار اغلب  خواننده ها  تاثیر  منفی  گذاشت ، از جمله  در کار خودم  یعنی « کما2» . در آلبوم  «کما3» سعی  کردم  فقط  کار «خودم »  را انجام بدهم و هیچ  کاری  با دیگران نداشته باشم. فقط  به این فکر  کردم  که کارم در وهله  اول  به دل خودم  بنشیند.  آهنگ دلنشین حتما موفق می شود  تا الان سه آهنگ  با صدای تو منتشر شداه   و فکر می کنم  به اندازه دو آلبوم  دیگر هم آهنگ های  خارج  از آلبوم  با صدای تو منتشر شده باشد. فکر  می کنی  حمید عسگری  تا چه زمانی  بتواند  آثار دلنشین  تولید کند  و تا چه زمانی  بتواند  با آهنگ هایی که « دلنشین بودن »  ویژ گی اصلی  آنهاست ، مخاطبش را حفظ کند؟  من  هم مثل تمام خواننده هایی که اشعارشان را خودشان می گویند و آهنگ  هایشان  را خودشان می شازند ، تا زمانی  که  در گوشه  و کنارم  شرایط  منقلب  شدن  روحیه  و لر انگیخته  شدن احساسم  به وجود  بیاید می توانم  آثار  دلنشین  همیشه  موفق می شوند . دلنشین بودن یک آهنگ همیشه مردم  را به سمت خودش می کشاند. در سال های اخیر اغلب خواننده های  موفق  پاپ ایران  کسانی بوده اند  که در کارهایشان  با آهنگ ساخته اند  یا شعر  گفته اند  و یا هر  کار را  با هم انجام داده اند . مثلا  یگانه ، صادقی ، بنیامین ،  چاوشی  و یا خودت. انگار  موفقیت  برای  کسانی  که ترانه  و آهنگ هایشان  را از  دیگران  می گیرند ،   سخت تر  از امثال  شماست.  اجازه  بده  راحت  کنم! هیچ  آهنگی  تا دلنشین  نباشد ، نمی گیرد و یک کار وقتی   دلنشین  می شود که  با منقلب  شدن  احساس  به وجود  آمده  باشد . آدمی  مثل  محسن  یگانه  شاید  در یک مقطع  کوتاه  به شدت  حس  و حال داشته  باشد   و بتواند  در آن  زمان  هم شعر  بگوید،  هم آهنگش  را  بسازد و هم  آن را بخواند  اما  خواننده ای  که قرار  است  ترانه اش  را یک  نفر  بگوید  و آهنگش  یک نفر دیگربسازد ، وقتی  موفق  می شود  که هم ترانه سرا  و هم آهنگسازش  از نظر   حسی  منقلب شده باشند  و هم خودش  در خواندن  درست  و با احساس ظاهر   شود  و به قول  معروف  و حق طلب  را در مورد  کاری  که که شاید  متعلق  به روحیات  خودش  نباشد ، ادا کند . چنین اتفاقی  معمولا خیلی کم رخ می دهد. بعد از کما2 زندگی ام  را خلوت کردم  با توجه  به اینکه یک هنرمند  معمولا  د رمحدودیت  و تنگنا  و خلوت  و کمبود  های   مالی ، معمولا  به «حس» بهتری  دست پیدا می کند  ، نو  که در این  چند سال  به شهرت رسده ای  و از نظر  مالی  هم مشکل  خاصی  نداری ،  چگونه زندگی  می کنی که «حس» کارهایت  از بین  نرود و بتوانی  باز   هم آهنگ های  « با احساس »  تولید  کنی؟  من قبل  از هر چیز  سعی  می کنم  روی خودم   تمرکزداسته باشم . وقتی  تمرکز  داشته باشی  دیگر  نیازی نیست  برای تولید « حسی» یک آهنگ ، خودت   دچار  مشکل  باشی. اگر تمرکزداشته باشی ، می توانی از درون جامعه  و اطرافیان  « حس» بگیری. من اعتراف  می کنم  که د ر« کما 2» تمرکزم  را از دست دادم  و گرچه  از بازتاب  های این آبوم  خصوصا  در کنسرت هایم  راضی  هستم اما این انتقاد   را به خودم  وارد می دانم  که در  « کما2»  حس و حال  حمید  عسگری  خیلی   کمرنگ  بود  و در خیلی  از دقایق  این آلبوم  اصلا  وجود نداشت . همانطور  که گفتم  علتش  از دست  دادن  تمرکزم  بود . بعد  از « کمایک»  سرم خیلی  شلوغ   شد، وقتم  کمتر شد،  توهمم  بیشتر  شد!  بعد  از «کما2» زندگی ام  و یا خودم  را در موقعیت هایی  قرار  بدهم  که می توانند  برایم  منبع  الهام  باشند . مثلا  یک فیلم سینمایی  (البته  نه هر  فیلمی) می تواند  یک منبع الهام  باشد. وقتی  تمرکزم  بالا رفت ، توانستم  برای « کما 3»  سوژه ها و موضوعات  را در زندگی  خودم  ، زندگی  دوستانم  یا در داستان ها و فیلم  ها دقیق تر ببینم.  این «استایل»  است ، تکرار نیست. یکی از آفت های  هنر  در دو دهه اخیر  از جمله  برای موسیقی  و سینما ،  درک غلطی  است که مردم از «به  تکرار  افتادن » هنرمندان  دارند و معمولا  حتی  حفظ  قوی  ترین  شاحصه های  یک هنرمند  در اثر  جدیدش   را نکوهش  می کنند  و به او برچسب  تکراری  شدن  می زنند . فکر  می کنم  در موسیقی  ما ، حمید عسگری هم  مقل  خیلی از آدم های  موفق  دیگر  با این اتهام روبرو شده است.      بحث خیلی خوبی  را پیش  کشیدی ،  ما تعداد زیادی  خواننده داریم که کارشان   با یکدیگر  از نظر  ریتم  و حس و حال  متفاوت  است. زمانی  که حمید عسگری  بخواهد  هم مخاطب  خودش  را حفظ  کند  و هم xوy  را هم به  دست  بیاورد  ،   مجبور  است  در فرم کاری  خودش  تغییراتی  ایجاد  کند  که اصلا او را از خط  فکری   و فضا  و استایلی  که  ذدر آن  موفق است ،  دور می کند  . تغییر استایل برای  رسیدن  به مخاطب  بیشتر  حرکت  سخت  و پیچیده ای  است و شاید   برای  خیلی  ها  از جمله  من عاقلانه  هم نباشد  . شما  کارهای  کریس  دی برگ  را نگاه  کنید . مگر  او خواننده  کمی  است ؟   مگر طرفدارارش  به او  برچسب  تکراری  بودن  می زنند ؟  مخاطب حرفه ای  ،  اصلا  این جوری  قضاوت نمی کند . کریس  دی  برگ  یک نفر است  و با خصوصیات  یک  نفر  چندین دهه  فعالیت کرده است.  آثارش   در امتداد  هم تولید  شده اند  و هر آهنگی  از او المان های  آهنگ  های  قبلیس اش  را دارد.  اصلا  به خاطرحفظ المان  ها  او توانسته  سالا های  سال   استار  باشد . در کشور  ما هم  باید  موسیقی  به گونه ای  پیش  برود   که وقتی  اسم  فرزاد فرزین   یا بابک  جهانبخش      یا رضا  صادقی می آید ،  مخاطب  خیلی  راحت   پیشداوری  کند  که قرار است  هر کدام  از آنها  کدام  استایل  را ارائه کنند  و همان   زمان  با ذهنیت  قبلی  از این خواننده ها متوجه  بشود  که استایل  آنها  دارد  یا دوست  دارد  یا دوست ندارد . در اینکه  خط  ملودی هر آهنگساز و خواننده ای باید  با کار های  قبلی اش  فرق  داشته باشد  ،  شک  ندارم  اما دلیلی  ندارد  که یک خواننده  بعد  از هر آلبومش ،  به یک  خواننده  دیگر  تبدیل  شود و  از ترس  اینکه   مبادا  به تکرار  محکومش  کنند ،  استایل  کاری اش  را  هم تغییر  بدهد . هیچ خواننده ای  آنقدر  توانا  نیست  که بتواند  همه جور  ترانه و آهنگ بخواند  و در تمام فضاهای  موجود « نامبروان » شود . پس  دلیلی وجود ندارد  که همه چیز  را به هم   بریزد  و تمام  عوامل موفقیت  خودش  را دفن  کند.  به « حمید عسگری  قبل از سال 85 » نزدیک شدم!  تولید «کما3»  چقدر طول کشید؟  از لحظه  اول  یک سال و نیم  اما به صورت جدی  و متکرکز  حدود  یازده  ماه.  به نظر  خودت اتفاقات  خوب  در «کما3» در کدام  مقطع  از این پروسه  رخ داد؟  90 درصد  اتفاقات  خوب در این آلبوم  « غیر فنی» بودند و 10 در صدشان  فنی.  چطور؟  زمانی که می خواستم  تولید « کما3»  را شروع کنم،  قبل از هر کاری  تصمیم  گرفتم تمام انرژی های منفی رااز دور و برم خنثی کنم و محیط مناسبی را برا ی خودم  به وجود بیاورم.  چطور انرژیهای منفی را خنثی کردی؟ خیلی کارها  کردم. مثلا  سعی  کردم  با  هر کسی  که اختلاف  دارم ،  آشتی  کنم   و یا اگر کسی  از من  ناراحت است ،  دلش  را به دشست بیاورم . بعدا  دیدم  همان  آدم ها  چقدر می توانند  به من کمک کنند از  مشاوره دادن  بگیر  تا همکاری. برای « کما 3» دور خودم  را هم خلوت  کگردم . ارآدم ها و مسائلی که  وقتم  را می گرفتند ، دور  شدم . سعی  کردم  شرایط  آرامی  را به وجود  بیاورم  تا بتوانم   همانطور  که دلم می خواهد ،  کار کنمم . این ها شد 90 درصد . 10 درصد  هم  در  کارم تغییر ایجاد  کردم.  برای  اینکه  محیط مناسبی برای  کار کردن  ایجاد کنی ،  با چه کسی   مشورت کردی؟  با خودم!  نشستم  فکر کردم  و دیدم علت اصلی خیلی  از اختلافات  و ناراحتی ها « غرور»  است . از  خودم  پرسیدم : چرا نباید کوتاه بیایم؟ اگر  من کوتاه نیایم  و دیگران  هم کوتاه نیایند ، مشکل همیشه پابرجا می ماند . برای  تولید «کما3»   تصمیم  گرفتم  بیشتر  از حد  مجاز  مغرور نباشم ! وقتی  غرورم  را کنار گذاشتم،  دیدم چقدر بیشتر  به « حمید عسگری قبل از سال 85 » نزدیک شد ه ام!  پیاپی مجوز نگرفتم !  دور شدن  از کنسرت های پیاپی  در تهران  و شهرستانها طی  یک سال   گذشته در راستای  این بود  که تمام  انرژی ات  را روی  « کما3» متمرکز  کنی؟  خیر ، علت  دور شودن من از کنسرت های پیاپی ،  به خاطر  ندادن پیاپی مجوز  به کنسرت هایم  بود! اتفاقا  کنسرت  نه تنها  تمرکزم  را نمی گبرد  بلکه  خودش  می تواند  یکی از منابع  الهام  من  برای آهنگ های  جدیدم هم باشد . مردم  نه تنها  به  یک سوژه  خاص  بلکه گاهی  به یک واژه  خاص  روی خودش  نشان می دهند و  در حقیقت  تکلیف  ما روشن  می کنند. بازتاب « ستاره » و « وقت  رفتن »  «کما 3»  با کدام  قطعه  استارت خورد؟  ملودی « به عشق  تو » را ساختم.  آن زمان  اگر  کسی  از بییرون  کارت  را زیر نظر  می گرفت ،  تصور  می کرد  حالا که «  به عشق تو»  شروع کرده ای  ، احتمالا می خواهی  آلبومی  در حال  وهوای « کمایک»تولید کنی.اما اینچنین نشد...  من برای کما ۳ یک خط فکری  کلی داشتم  که البته  چند  بار  هم در طول  تولید   تغییرش  دادم و  در نهایت  به این  نتیجه  رسیدم  که بهتر  است  آلبومی  مثل  « کما یک»  را تولید  نکنم.   یعنی  نمی خواستی  آهنگ های  hit محور  اصلی «کما3» باشند؟ بله ،  در شناسنامه  کاری  من تعداد  آهنگ های  hit  به اندازه کافی زیاد بودند و احساس  کردم  حالا  باید  فضاهای  ملایم تری  را هم تجزیه  کنم.  کی به این نتیجه رسیدی؟ سه چهار ماه  بعد  از استارت  « کما3».  فکر می کنم  الان « کما3»  نسبت  به البومی  که یک سال  و نیم پیش  در ذهنت طراحی کرده بودی، سرعت کمتری  داشته باشد.  بله  دوست داشتم « کما3»  کم سرعت  ترین  آلبوم  من باشد  البته  در این البوم   هم تراکت های hit داریم  . فکر می کنم  چهار قطعه  از ؟« کما 3 »  آهنگ های    hit  باشد .  قبلا  هم به سراغ  فضای  ملایم رفته  بودم  مثلا در « وقت  رفتن» یا  « ستاره »  اما کمتر  به این فضا  پرداخته  بودم. « وقت رفتن»  و خصوصا « ستاره »  از نظر خیلی ها  موفق ترین  قطعات  « کما2» بودند .  بازتابی که از این  آهنگ ها  گرفتنی  هم در طراحی  ات  برای  استفاده  از فضای  ملایم  در «کما3»  تاثیر دداشت؟  خیلی زیاد . اگر از  آن دو  آهنگ  بازتاب  عالی  نمی گرفتم ، شاید  الان  « کما3 »  جور دیگر تولید  شده بود . خدا شکر  در  کنسرت ها متوجه شدم خواننده ای هستم  که هم تراکت های hit من مثل « همیشگی  مث من تورد دوس نداره »  و  « وای  چقدر تو رو دوس دارم»  و هم تراکت های  ملایم  مثل « ستاره »  و « وقت  رفتن »  با استقبال  تماشگر مواجه  می شود . به نظر  من این یک نعمت است. الان  چند روزی  است « کما3 » منتشر شد هم از تراک های  ملایم  بازتاب  خیلی خوبی  گرفته ام. چیزی که خیلی  خوشحال می کند  این است  که نظر ها در مورد   بهترین  قطعه  آلبوم  به شدت  با هم فرق  می کنند  و خدارا شکر  مخاطب ها فقط  روی  یک آهنگ خاص  « زوم »  نکرده اند .   48 ساعت بعد از « کما 2»  الا ن 48 ساعت از  انتشار « کما3»  گذشته  و تو از بازتاب  راضی هستی. یادت می آید وقتی 48 ساعت  از انتشار « کما2»  گذشته  بود ، چه بازتاب هایی به وجود آمده بود؟  فقط می توانم  این را بگویم که 48 ساعت اول « کما3»  با 48 ساعت « کما2» اصلا  قابل مقایسه نیست و. البته دوستانی دارم  که بعد از هردو آلبوم تماس گرفتند و انرژی دادند  اما من متوجه  تفاوت  انرژی  ها می شوم .  می دانم   که یک نفر یک بار می خواهد  دل  من رانشکند  و از کارم تعریف می کند اما یک بار دیگر واقعا از آلبوم خوشش آمده است.  اینکه می گویی بازتاب این آلبوم با آلبوم قبلی ات قابل مقایسه نیست ، چه  علت اصلی دارد؟  در « کما3» حمید عسگری ترم!  « کما3»  سه بار تولید شد.  گفتنی در طول تولید « کم3» چند بار خط فکری ات  تغییر کرد . با این حساب  9 قطعه ای  که الان  می شنویم ، از میان چند آهنگ  انتخاب شده اند؟ 27 یا 28  اهنگ  را به صورت کامل  راحت تر  بگویم  ما سه  بار « کما3» را به طور  کامل تولید کردیم . البته این آلبوم ها  اشتراکاتی با یکدیگر  داشتند  اما شخصیت  آنها متفاوت بود. در نهایت فکر می کنم خصوصا در قسمت ملودی به « انسجام »  بیشتری رسیدیم.  اگر قرار بود « کما3» را برای چهارمین بار هم تولید کنی ، چقدر با نسخه فعلی فرق می کرد؟  تغییر  چندانی نمی کرد . شاید در ساز بندی تغییرات کوچکی می دادیم اما در  ملودی و شعر تغییری ایجاد نمی شد. من  و چاوشی مخاطب یکدیگر نیستیم.  آلبوم تو 11 روز بعد از آلبوم محسن چاوشی ( حریص) به بازار آمد . بعضی ها آلبوم چاوشی  را دوست دارند  اما آلبوم  تو را دوست ندارند . این عده تو را  به سطحی نگری، سهل انگاری و جدی نگرفتن مخاطب خصوصا در حوزه ترانه محکوم می کنند . اول بگو این فاصله کوتاه زمانی برای خوب بود یا بد؟   بعد هم بگو که خودت درباره اتهام سطحی نگری و سهل انگاری « کما3» چه نظری داری؟  این همزمانی تقریبی ، نه سودی دارد و نه ضرری .چون  هر خواننده ای مخاطب  خودش را دادرد. من دنبال چاوشی نیستم و می انم چاوشی هم دنبال مخاطب من  نیست  اما درباره ترانه های «کما3»  باید بگویم : هر خواننده ای  با توجه  به تیپ  ملودی ها  و فضای کاری اش  باید اشعارش  را انتخاب کند.  من هم چنین کرده ام.  سطحی بودن « کم3»  را در هیچ  کدام از اجزایش  اصلا نمی توانم قبول کنم. من در «کما3»  چه به عنوان ترانه سرای چند قطعه و چه به عنوان  کسی که چند قطعه از  دیگران  را هم  برای خواندن انتخاب  کرده ، سعی کردم  راحت  و ساده حرف بزنم. این  ، با سطحی بودن فرق د ارد. من دوست دارن حرف هایم  را بی مقدمه ، بدون توضیح  ، کوتاه  و صمیمی  به مخاطبم منتقل کنم و خیلی سریع  بروم  سر اصل مطلب . شاید  یک خواننده دیگر جور دیگری تصمیم  بگیرد . این «و یژگی»  است  نه ضعف  یا قوت . درست همانطور که شاید پدر من، یک جوری حرف بزند و پدر  شما  یک جور دیگر و هردو  مقصودشان  را خیلی مودبانه به ما برساند . من هم به عنوان   خواننده ای  که برای  خودش  استالی تعریف کرده ، حرفم  را د رآلبوم هایم  همان  طوری  که شنیده اید  بیان  می کنم . از یان وضعیت هم خیلی راضی هستم! یک « تیم » برای ترانه ها  اگر قرار بود  حال و هوای ترانه هایی که دیگران برای « کما3» نوشته ه اند شبیه کار های قبلی ات  باشد، پس چرا خودت همه ترانه ها  را نگفتی ؟  ترانه سرا به «من»  تبدیل  نشدند . کاری که انجام دادیم پیدا کردن نقاط اشتراکی   بود که بین ما چند نفر وجود داشت . یعنی ان چیزی که توسط این ترانه سرا ها گفته شد، دقیقا همان چیزی  بود که خودشان هم آن را دوست داشتند و شاید پیش  از این از ذهنشان  عبور کرده بود. . در حقیقت ما این  نقاط مشترک  را وارد« کما 3»   مردیم . اگر می توانستم  به راحتی تمام  ترانه های آلبوم  را بنویسیم ، مشترک  را نکن که حتما همین کار  را می کردم ، درست  مثل آهنگ های آلبوم که تمام آنها خودم  ساختم ! من از کیفیت  ترانه های «کما3» رضایت  کامل  دارم و قسمت زیادی  از موفقیت البوم را مدیون  ترانه سراهایی هستم که با من همکاری کردند. وارد حریم یکدیگر نشدیم  در ترانه های دیگران تغییری ایجاد نکردی؟  شاید در یکی دو مصرع تغییر داده باشم  اما همان تغییرات هم با رضایت  ترانه سرا  به وجود  آمد.  در حقیقت  قسمت های  که من به ترانه ها اضافه کردم، ماحصل الهام  من از  خواندن  ترانه های  همکارانم بود. یکی از  دلایلی  که باعث  شد آلبوم  خیلی  زود جمع و جور  شود همین بود که این دوستان ترانه سرا  همراهم بودند و می شد   با ترانه هایشان  فضاهای  به وجود آورد  و باعث  شد خودم  هم چند  ترانه  بنویسیم .  اصلا  بگذار  یک  چیز  مهمتر  بگویم :  تک تک ترانه های آلبوم « کما3»   حاصل یک همکاری مشترک است . ما چهار ، پنج نفر  یک « تیم»  بودیم که روی کار  های یکدیگر  تاثیر  گذاشیم البته  به هیچ عنوان  وارد حریم  حرفه ای یکدیگر نشدیم. حرف و حدیث برای آدم های جدید  وقتی « کما یک»  منتشر شد،  موضع گیری های شدیدی  علیه حمید عسگری وجود داشت اما به نظر می رسد حالا جامعه  موسیقی برای تو احترام بیشتری قائل است و روی تو حساب ویژه ای باز می کند. این چرخش چطور  به وجود آمد؟  هر چهره ای که به هر  صنف  یا گروهی  اضافه شده ، در اوایل  کارش با  عکس  العمل هلی  منفی  روبرو می شود و.  در موسیقی  هم همین طور است البته حساب مردم را باید  جدا  کرد .  مردم  نسبت  به یک آدم  جدید موضع گیری  و غرض ورزی  ندارند و اتفاقا  از اواستقبال  و حمایت  هم می کنند . به همین  دلیل  پس از  «کمایک»  ظرف 48 ساعت  تمام بلیت های 5 سانس کنسرت من تالار کشور  به  فروش  رسید  و توانستم  در شهرستان ها کنسرت های  هفت هزاری  داشته باشم  اما  در جامعه  موسیقی  شرایط  فرق می کرد. در  مورد هر آدم جدیدی که  وارد می شود حرف و حدیث  به وجود  می آورند . یادتان هست می گفتند  احسان  خواجه امیری  چون پسر ایرج است ، موفق  شده  یا خواننده دیگری  ادای  قمیشی   رادر آورده  و کارش  گرفته است ؟ این حرف و حدیث ها در مورد من بیشتر  بود چون  معمولا در انتظار  ظاهر نمی شدم  و در خلوت خودم زندگی  می کردم و به  همین  دلیل کمتر فرصتی  برای  از  بین بردن سوء تفاهم ها و کینه ها  به وجود  می آمد . در یکی ، دو سال اخیر بیشتر « اجتماعی » شده ام و شاید به همین دلیل  نظرات نسبت به من مثبت شده باشد. دوباره آماده  شده ام  در سال های 85 و 86  ملودی های خیلی خوبی  را برای  خوننده های دیگر ساختی . مثلا صدای  نریمان ، مهدی  مقدریان ، حسام یاریااو...  با ملودی های توبه گوش مخاطبان رسید. از همان زمان  خیلی ها عسگری  را یکی از  معدود آهنگساز  - خواننده هایی  دانستند  که ملودی  هایس فقط  برای خودش  کارساز  نیست و به درد دیگران هم می خورد  اما در دو سال اخیر  هیچ کدام  از آهنکگ هایی که برای خواننده های دیگر ساخته ای، مورد توجه قرار نگرفته اند، ....علت چیست؟  قبول دارم ، این مساله هم مربوط می شود به نداشتن همان  تمرکزی که در اوایل  مصابحه  گفتم. وقتی تمرکز ندای  یا کاری انجام نمی دهی  یا آن را به درستی انجام  نخواهی داد . از طرف  دیگر هر آدمی  در کارش افت  و خیز دارد. یک آهنگساز   هم مثل یک فوتبالیست  شاید در دوره ای « آماده» باشد.شاید  ملودی های « کما 3» ثابت  کند که من دوباره آماده شده ام ،  یک چیز را با  هم با شهامت بگویم : الان ترجیح می دهم  اگر ملودی  خیلی  خئوبی  ساختم  ، آن را  برای خودم  نگه دارم  چون سال پیش  که هنوز «کمایک» منتشر نشده یود ، خیلی فرق کرده است . این فکر ناشی از بخیل بودن  من نیست ، فقط احساس  می کنم مسئولیتم بیشتر   شده و باید  با کار هایی  که می خوانم ، به انتظارات خیلی پاسخ بدهم. یعنی قید  آهنگسازی  برای دیگران  را زده ای ؟  واقعیت این است که احساس می کنم به عنوان یک آهنگساز خوب معرفی شده ام   و دیگر  انگیزه  گذشته ام  را برای معرفی خودم  ندارم. با این وجود اگریک خواننده   توانا به من پیشنهاد  همکاری بدهد و احساس کنم  می توانم  برایش  مفید  باشم،   تصمیم  دیگری می گیرم . همان طور که گفتم  ما خواننده های  خیلی خوبی داریم  اما اغلب انها خودشان  آهنگساز  هستند. تعدادی از آنها هم  با من  که تجربه زیادی  ندذارم حاضر به همکاری نیستند پس بهتر است فعلا فقط  به ملودی سازی  برای خودم فکر کنم!  رضا صادقی پیشکسوت من است  در این چند سال بار ها  و بارها عکس تو رو در کنار دیگران روی جلد مجله ها   چاپ  شده ات . این حرکت  را در« رودربایستی » انجام می دهی؟ نه اصلا رودر بایستی  ندارم. از تمام  عکس هایی که به صورت دسته جمعی با دیگران  گرفته ام  راضی هستم . بارها هم پیش  آمده که به پیشنهاد گرفتن  عکس دسته  جمعی جواب منفی داده ام.  عکس دو نفره خودت با رضا صادقی  که اخیرا  روی جلد « ترانه ماه» چاپ  شده  را دوست داری؟  بله، چون هم رضا صادقی  را به عنوان  یک خواننده بزرگ که پیشکسوت من هم  هست ، قبول دارم  و خم  برای سر دبیر « ترانه ماه» ( داریوش شهریاری) احترام  زیادی قائلم. زمانی که داریوش پیشنهاد این عکس راداد، کاملا ازآن استقبال کردم و موقعی که عکس گرفتیم هم حس خوبی  داشتم.  یک سوال حاشیه ای دیگر: قبول داری که حمید عسگری اصلا نمی اید 32 ساله باشد؟  بله دیگران هم یک چیزایی گفته اند!  به قیافه ات می خورد چند ساله باشی؟  به نظر خودم اگر کسی مرا نشناسد فکر می کند متولد 60 هستم. آهای  تو عشق منی! کدام قطعه «کما3» بیشتر با خودت سازگار است؟  در « آهای تو که عشق منی» دقیقا خودم هستم. و جالب است که ترانه این قطعه هم مال خودت نیست!  اما خودم  را درآن کاملا احساس می کنم. در« کما 2»  خودت  را در کدام  تراک احساس می کردی؟  « خسته شدم از این همه نیرنگ تو»  ودر «کمایک»؟  تقریبا در تمام تراک های آلبوم اول خودم را احساس می کردم.  « رگ خواب» را بیشتر دوست دارم  در سال 89 قطعه « سکوت »  با صدای محسن یگانه بیشتر از تمام گل کرد.  نظرت  در این مورد چیست؟  قطعهذ خیلی خوبی بود در همان  آلبوم  من قطعات  دیگری  را بیشتر  از «سکوت » دوت داشتم، مثلا قطعه « رگ خواب» را.  در آلبوم « حریص »  کدام قطعه را بیشتر دوست داشتی؟  قبلش  این را بگویم که من  تمام البوم های  جدید  را می خرم  و با دقت  آنها  را گوش می کنم.  جواب  سوال ما چه شد ؟  قطعات 3 و4 ( بوف کور و غیر معمولی )  را دوست دارم.  تعداد کنسرت ها زیاد است.  پیش بینی  برای موسیقی  در سال 90؟  پیش بینی خوبی ندارم. باید بیشتر  تلاش  کنیم و بیشتر فکر کنیم.  احساس  نمی کنی  تزریق  پول های ملیونی  به خواننده های A « حس»  را از موسیقی  ما گرفته  و موسیقی  هم مثل فوتبال لطفش  را از دست داده ؟  ما داریم با کنسرت های  زیاد  مردم  را از موسیقی  «زده» می کنیم .  حجم  بالای   کنسرت ها  برای  خواننده های A باعث  شده  تقریبا  هیچ  استعداد  جدیدی  معرفی  نشود.  تهیه کننده های  حرفه ای هم ترجیح  می دهند  نیروی  خودشان را روی  کنسرت  برای خواننده های شناخته  شده  متمرکز  کنند . به همین  دلیل   هیچ کنسرتی  برای  دیگران پا  نمی گیرد  چون  کنسرت  آنها در کنا ر کنسرت  خواننده های A  ضرر مالی به دنبال نظرات شما عزیزان: نام : آدرس ایمیل: وب سایت/بلاگ : متن پیام: نظر خصوصی  کد را وارد نمایید:       عکس شما آپلود عکس دلخواه:

لينک ثابت |پنج شنبه 27 ارديبهشت 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |